فرزندان رهبري
مقام معظم رهبري همچون امام راحل فرزندان خود را از فعاليت هاي سياسي و اقتصادي مبرا داشته و به ايشان توصيه کرده اند که در کارهاي اقتصادي وارد نشوند.
حجتالاسلام و المسلمين احمد مروي معاون ارتباطات حوزه اي دفتر مقام رهبر معظم انقلاب در اين رابطه مي گويد: ايشان چهار فرزند پسر دارند كه هر چهار نفر، طلبه و معمم هستند و حقيقتاً هم درس ميخوانند. خوب هم درس ميخوانند. من با اينها مأنوسم، اين توفيق را دارم. اُنسي دارم، نشست داريم، گعده داريم، صحبت ميكنيم. يك بار نديدهام كه اينها راجع به پولي، امكاناتي و چيزهاي از اين قبيل صحبت بكنند. گويي افرادي معمولي هستند و پدرشان هم يك فرد معمولي است».
وي مي گويد: آقازادهها در دفتر مسئوليتي ندارند. فقط در نشر آثار همكاري دارند والاّ هيچ كدام از آقازادهها مسئوليتي ندارند. جايي هم مشغول نيستند. ممحّض در درس و كار طلبگي هستند. درس ميخوانند و انصافاً هم درسشان خيلي خوب است. خيلي خوب پيشرفت كردهاند.
قرآن يادگاري
مصطفي اي فرزند ارشد رهبر انقلاب است.پدر شهيد «علي اصغر صفرخاني» فرمانده واحد «آر. پي. جي» تيپ ذوالفقار لشکر 27 و سپس فرمانده گردان ويژه شهادت که صبح روز 10 تير ماه 1365 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسيد. مي گويد:«علي اصغر که شهيد شد آقاي اي با پسرشان آمدند منزل ما. پسر بزرگ ايشان آقا مصطفي، هم رزم علي اصغر بود و زمان شهادت پسرم آقا مصطفي هم آنجا حضور داشته. ايشان از لحظه شهادت علي اصغر تعريف ميکرد که: ما داشتيم از خط بر ميگشتيم، گفتم: علي اصغر بيا برويم داخل سنگر. گفت: شما برو من الان ميآيم. آقا مصطفي گفت: من چند قدم که رفته بودم انفجاري شد و گفتند صفرخاني تير خورده. رفتم جلو ديدم غرق در خون افتاده و قرآنش هم کنارش افتاده بود. پسر حاج آقا اي به من گفت: راضي باشيد من اين قرآن را به يادگار بر ميدارم». سيد مصطفي داماد آيتالله عزيز الله خوشوقت است که همين چند وقت پيش در مکه به ديدار معبود شتافت.
فعاليت هاي اقتصادي
درباره فعاليتهاي اقتصادي فرزندان رهبري رسانههاي بيگانه شايعات زيادي را مطرح کرده اند. حجت الاسلام مروي درباره زندگي مصطفي اي خاطره اي نقل مي کند و مي گويد:« آقا مصطفي آقازاده بزرگ آقا همان سال اول ازدواجشان که طلبه قم بودند،. خانهاي اجاره کرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند - ما را يک روز براي ناهار دعوت کردند. ما رفتيم منزل ايشان. يک سال از ازدواج ايشان نگذشته بود، ماههاي اول ازدواج ايشان بود. ما هم يک گلدان معمولي خريديم و رفتيم که دست خالي نرويم. من واقعاً تعجب کردم که آيا اين خانه، خانه يک تازهداماد است؟! حالا نه خانه فرزند رهبر انقلاب و مقام اول کشور، حتّي خانه يک تازهداماد هم اين نيست. يعني يک خانه تازهداماد، بالاخره يک زرق و برقي دارد؛ تا مدتها اين زرق و برق خانه تازهداماد و خانه تازه عروس، هست. من توي خانه اينها، واقعاً همان زرق و برق معمولي يک تازهداماد و يک تازه عروس را نديدم. بسيار زندگي معمولي، دوتا فرش ماشيني، آن هم نه سه در چهار چون من دقت داشتم به اين چيزها. دور و بر خودم را نگاه ميکردم. حواسم بود و تا آنجا که ميتوانستم، رصد ميکردم اوضاع و احوال خانه را. دو تا فرش شش متري انداخته بودند، دور خانه هم موکت بود و دو سه تا پشتي ابري معمولي، نه مبلماني، نه زرق و برقي! زندگي ساده و خوبي در آقازادههاي ايشان سراغ داريم.»
وي مي گويد: آقازادهها در دفتر مسئوليتي ندارند. فقط در نشر آثار همکاري دارند والاّ هيچ کدام از آقازادهها مسئوليتي ندارند. جايي هم مشغول نيستند. ممحّض در درس و کار طلبگي هستند درس ميخوانند و انصافاً هم درسشان خيلي خوب است. خيلي خوب پيشرفت کردهاند. خود آقا مصطفي که الان سطوح عاليه را در قم تدريس ميکنند. ايشان مکاسب و کفايه در قم تدريس ميکنند.
ادعاهايي درباره سيد مجتبي
سيد مجتبي اي دومين فرزند رهبر معظم انقلاب سابقه حضور در جبهه و عمليات هاي مختلف را دارد. نام مجتبي اي بيش از ديگر فرزندان رهبر معظم انقلاب به گوش مي خورد. رسانه هاي بيگانه ادعاهاي بي اساس مختلفي درباره او مطرح مي کنند. اواخر دي ماه حداد عادل در يک سخنراني در اصفهان به برخي شايعاتي که درباره دامادش مطرح است پاسخ داد. او با بيان اينکه مسائل مطرح شده درباره فرزند رهبر ايران براي ايجاد بدبيني در ميان مردم و فاصله انداختن بين مردم و رهبر ايران بيان ميشوند گفته بود «بي بي سي در فتنه 88 ميگفت يک کاميون شمش طلا مربوط به آقا مجتبي اي مي خواسته از مرز خارج شود که ترکيه آن را بازداشت کرده است، يا مي گويند آقامجتبي در لندن يک بيمارستان و يک طبقه هتل را گارانتي کرده که بچه اش به دنيا بيايد و يک ميليون پوند پول داده اند، من زندگي آقا مجتبي را از نزديک ديده ام، مگر من پدر بزرگ آن بچه نيستم که با 500 هزار تومان در يک بيمارستان معمولي تهران به دنيا آمد و دکترش خانم وزير سابق بهداشت، خانم دستجردي بود،مي خواهند القا کنند که آقازاده ها کاميون طلا از مملکت بيرون مي برند و بدين سان شان ولايت فقيه را زير سئوال ببرند».
روايت وصلت
مجتبي اي داماد غلامعلي حداد عادل است. غلامعلي حدادعادل درباره نحوه شکل گرفتن اين وصلت مي گويد: «سال 77، خانمي به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود که مي خواهيم براي خواستگاري خدمت برسيم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبيرستان است و مي خواهد ادامه تحصيل دهد. ايشان دوباره پرسيده بودند اگر امکان دارد ما بياييم دخترخانم را ببينيم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند. بعد خانم ما از ايشان پرسيده بودند اصلاً شما خودتان را معرفي کنيد. و ايشان هم گفته بودند؛ من خانم مقام معظم رهبري هستم. خانم ما از هول و هراس دوباره سلام عليک کرده بود و گفته بود؛ ما تا حالا به همه پاسخ رد داده ايم. اما شما صبر کنيد با آقاي دکتر صحبت کنم، بعد شما را خبر مي کنم. بعد از صحبت با من قرار بر اين شد که آنها بيايند و دخترمان را در مدرسه ببينند که هم دخترمان متوجه نشود و هم اينکه اگر آنها نپسنديدند، لطمه يي به دختر ما نخورد. طبق هماهنگي قبلي، خانم آقا آمدند و در دفتر مدرسه او را ديدند و رفتند. چند روز گذشت و من براي کاري خدمت آقا رفتم. آقا فرمودند؛ خانم استخاره کرده اند، جوابش خوب نبوده است.
يک سال از اين قضيه گذشت. مجدداً خانواده آقا تماس گرفتند و گفتند ما مي خواهيم براي خواستگاري بياييم. خانم بنده پرسيده بودند چطور تصميم تان عوض شده؟ آقا گفته بودند؛ خانم ما به استخاره خيلي اعتقاد دارد و دفعه اول چون خوب نيامده بود، منصرف شدند و خانم آقا هم گفته بودند؛ چون دخترتان دختر محجبه، فرهيخته و خوبي است، دوباره استخاره کردم که خوب آمد و اگر اجازه بدهيد، بياييم».
حداد عادل ادامه مي دهد: «بعد از چند روز خدمت آقا رفتيم. آقا فرمودند؛ آقاي دکتر، داريم خويش و قوم مي شويم. گفتم؛ چطور؟ گفتند؛ خانواده آمدند و پسنديدند و در گفت وگو هم به نتيجه کامل رسيده اند، نظر شما چيست؟ گفتم؛ آقا، اختيار ما دست شماست».
او ادامه مي دهد: «آقا فرمودند که، شما، دکتر و استاد دانشگاهيد و خانم تان هم همين طور. وضع زندگي شما مناسب است، اما زندگي من اين طور نيست. اگر بخواهم تمام زندگي ام را بار کنم، غير از کتاب هايم يک وانت بار مي شود. اينجا هم دو اتاق اندرون و يک اتاق بيروني است که آقايان و مسوولان در آنجا با من ديدار مي کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه يي اجاره کرده ايم که يک طبقه مصطفي و يک طبقه هم مجتبي زندگي مي کنند. شما با دخترت صحبت کن که خيال نکند حالا که عروس رهبر مي شود، چيزهايي در ذهنش باشد. ما اين طور زندگي مي کنيم. اما شما زندگي نسبتاً خوبي داريد. حالا اگر ايشان بخواهد وارد اين زندگي شود، کمي مشکل است. مجتبي معمم هم نيست. مي خواهد قم برود و درس بخواند و روحاني شود. همه اينها را به او بگو بداند»
حضور در دفتر نشر
سيد مسعود فرزند ديگر ايت الله اي با کمال خرازي وزير پيشين امور خارجه رابطه خويشاوندي دارد. او داماد آيت الله خرازي نمايندهء مردم تهران در مجلس خبرگان رهبري و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم است.در بين فرزندان رهبر معظم انقلاب، سيد مسعود بيشترين اهتمام را به جمع آوري خاطرات پدر و اداره دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب مشغول است.
حجتالاسلام سيد ميثم اي فرزند چهارم حضرت ايت الله العظمي اي رهبر معظم انقلاب است. او نيز دانش آموخته حوزه علميه تهران است و سابقه شرکت در درس خارج آيتالله العظمي اي را دارند. سيد ميثم مشغول تدريس در حوزه علميه تهران مي باشند و با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامي همکاري دارند. کوچکترين فرزند آيتالله العظمي اي داماد محمود لولاچيان از بازاريان مذهبي تهران است.
دختران مقام معظم رهبري يکي از دختران ايشان همسر فرزند حجت الاسلام محمدي گلپايگاني رييس دفتر رهبري است که به لباس روحانيت آراسته است و ضمن تحصيل علم دين در دانشگاههاي کشور به تدريس متون حقوقي به زبان فرانسه نيز اشتغال دارند، دختر ديگر ايشان همسر فرزند آيتالله باقري کني از علماي تهران است
درباره این سایت